سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لطفا این دو خط آخر یادداشت قبل  رو  یه بار  دیگه بخونید . تمام مشکل ما همین جاست .

یعنی ما در حال حاضر این امکان رو نداریم .

 حالا چی شده  که حدود 30 سال که از انقلاب گذشته و ما هنوز هم این امکان رو نداریم یه دلیل

 بیشتر نداره و اون هم کم کاری نیروهای انقلابه و لا غیر .

مسئله جدیدتری که مطرح شد اینه :

ما باید مواظب ذهن جوانان باشیم  یعنی چی ؟ آیا این همون سانسوره ؟ آیا این همون

 نبود آزادی بیانه ؟ آیا این محدود کردن مردم نیست ؟

برای پاسخ به این پرسش آقا دو دیدگاه رو در رابطه با سانسور کتاب مطرح می کنن :

یک مبنا ، مبنای اصل ممیزی است ، با این تفکر که نویسنده حق دارد حرف خودش را به گوش

مخاطبان برساند و اگر شما ناراحتید ، بروید به مخاطب بگویید که نخواند ، یا کتاب ضد این حرف

 را منتشر کنید که مثلا گمراه نشود . من که نویسنده هستم  ، حقم این است که وقتی این

 کتاب را نوشتم ، به هر کس که می خواهم بدهم ، یا هر کس می خواهد بخواند .

کتابخوانی

مبنای مقابل این ، آن است که می گوید وقتی دستگاهی -  یعنی دولت – امور مردم را متکفل

و متحمل شده است ، مسئولیت دارد که نگذارد فساد به جسم و جان مردم نفوذ کند .

مثلا  فرض کنید کسی مایل است از ته دل که هرویین بکشد و کسی هم این ماده را دارد  و

می خواهد به او بفروشد  شخص خریدار می گوید شما چکار دارید !  من مزاجم قوی است و

هرویین در من اثر نمی کند ، یا اصلا دلم می خواهد مزاجم ضعیف باشد ، اما به کسی هم

 این هرویین را نخواهم داد و خودم می خواهم هرویین بکشم .

دولت در اینجا حقی یا به تعبیر بهتر  ، مسئولیتی دارد و آن ، مسئولیت جلوگیری از تسری فساد

 در جسم و جان و فکر یکایک شهروندان است . این جزء یکی از وظایف دولت است . یعنی

نمی تواند اجازه بدهد  که انسانی ، خود و استعداد و موجودیش را – که فقط متعلق به خود او

نیست ، بلکه متعلق به مجموعه این ملت و کشور است – تضییع و فاسد کند .

ادامه در یادداشت بعدی


نوشته شده توسط : فرزند روح الله سرباز سید علی

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سانسور اندیشه ها در جمهوری اسلامی
سانسور کتاب ، بودن یا نبودن ، مسئله اینست . ( قسمت دوم )
سانسور کتاب ، بودن یا نبودن ، مسئله اینست . ( قسمت اول )
کار با رزولوشن در فلش
تاریخ تکرار می شود
[عناوین آرشیوشده]